تم اصلی موسیقی سریال بازی تاج و تخت (موسیقی تیتراژ)، معروفترین قطعه از میان قطعاتی است که رامین جوادی برای سریال بازی تاج و تخت ساخته است. پس از نمایش سه اپیزود از فصل هشتم، گویا در آستانه اتمام این سریال قرار داریم. به همین بهانه، در
خوب است اضافه کنیم که طی سال ۲۰۱۸، یکی از تصمیمات معمول تهیهکنندگان کنسرتهای موسیقی این بود که کنسرتهای زنده برای اجرای موسیقی سریال بازی تاج و تخت به صورت تور در سراسر انگلستان، آمریکا و کانادا برگزار کنند. با پخش شدن سه اپیزود از فصل هشتم که گویا آخرین فصل این سریال است، کمی به جزئیات تم اصلی موسیقی این سریال میپردازیم.
اگر به قطعات مختلف موسیقیهایی که در اپیزودهای مختلف این سریال پخش شدند دقت کنید، میبینید که رامین جوادی برای هر قطعه شاخص، نامی انتخاب کرده است، مثل قطعه پادشاه شب» یا قطعه نور هفت»، اما خود تم اصلی موسیقی متن این سریال چه نام دارد؟ نام این قطعه به سادگی، تم گیم آف ترونز»، (Game of Thrones Theme) است! اگر به آلبوم ترکهای موسیقی گیم آف ترونز نگاه کنید، نام این قطعه، عنوانهای اصلی» (Main Titles) است. موسیقی آغازگر سریال (موسیقی تیتراژ)، معروفترین قطعه از میان قطعاتی است که رامین جوادی برای سریال بازی تاج و تخت ساخته است. آهنگساز بازی تاج و تخت برای بعضی از شخصیتها یا خانهها هم تمهای جداگانهای ساخته است. تم اصلی موسیقی بر تمام قطعات دیگری که برای این سریال نوشته شده سیطره دارد. رامین جوادی میگوید:
وقتی اولین نسخه سکانسهای اصلی سریال را به صورت کامپیوتری دیدم، بسیار انگیزه گرفتم که یک موسیقی تصویرگونه، چیزی که منعکسکننده حال وهوای سریال باشد را بنویسم.
نت تم اصلی موسیقی سریال بازی تاج و تخت را که به صورت واریاسیونهای مختلف در طول سریال استفاده میشود، میتوانید در ادامه مشاهده کنید:
معروف است که وقتی تهیهکنندگان گیم آف ترونز برای ساخت موسیقی این سریال به رامین جوادی مراجعه کردند، او با حضور فلوت و ویولن که معمولا در سریالهای فانتزی نقش اصلی اجرای ملودی را به عهده دارند، مخالفت کرد. او تصمیم گرفت که ساز اصلی برای اجرای تم این سریال را ویولن سل» یا چلو» انتخاب کند. ویولن سل به صورت تکنوازی قطعه را آغاز میکند، سپس یک ویولن با یک اکتاو بالاتر به صورت تکنوازی قطعه را دنبال میکند. سپس ملودی با ارکستر کامل با تمام ویولنها وارد میشود، در لحظات پایانی قطعه یک ساز اسکاندیناوی وارد میشود که شبیه چنگ است. رامین جوادی در این باره میگوید:
شاید استفاده از ویولن سل فضای سنگین و سیاهی را تداعی کند اما همزمان زیبا و تاثیرگذار است و به نظر من برای این سریال بسیار کامل است چرا که فضای خود سریال سیاه و سنگین است و تمام خانوادههای این سریال درگیر مشکلات خاصی هستند.
اگر گشت و گذاری کوچک میان ویدیوهای موجود در فضای مجازی داشته باشید، با جستوجوی عبارت موسیقی متن سریال بازی تاج و تخت» یا گیم آف ترونز» با انبوهی از اجراهای متنوع و متفاوت با سازهای مختلفی از فلوت و پیانو تا ویولن سل و چنگ روبهرو میشوید که گاهی واریاسیونی روی قطعه انجام دادهاند. به این قطعات کاور ورژن» هم میگویند. کاور ورژن، ضبط یک قطعه موسیقی است که پیشتر توسط یک هنرمند دیگر نوشته و اجرا شده و به بازار عرضه شده است.
گروه Break of Reality، یک گروه موسیقی چلو-راک آمریکایی است که از سه نوازنده ویولن سل و یک پرکاشنیست تشکیل شده است. آنها سبک اجرای خود را سینماتیکراک (Cinematic rock) میدانند. معمولا این اصطلاح به مواقعی اطلاق میشود که موسیقی راک به صورت ارکستری اجرا میشود و هدفش انتقال حسی حماسی-سینمایی است. در ادامه اجرای این گروه را از تم اصلی موسیقی تیتراژ سریال بازی تاج و تخت میبینید.
ادامه خبر :
بعضی از دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند: هنگامی که سایر تواناییها آسیب دیده باشد، آن قسمت از مغز که موسیقی را درک میکند سالم باقی میماند. ضمنا موسیقی میتواند حافظه را به حالت نخست برگرداند و به بیماران آسیبدیده مغزی کمک کند تا بهبود یافته و مهارتهای از دست رفته را بازیابند. همچنین می توان برای کودکان عقبمانده برنامهای موسیقایی ایجاد کرد تا بتوانند راه بروند و صحبت کنند. بنابراین تفاوت بین زبان و موسیقی در علم پزشکی این است که اگر دانشمندان بتوانند قفل عصب شناسی موسیقی را باز کنند، موسیقی در آینده میتواند فواید بیشماری به بار آورد.»
تاثیر موسیقی بر سکته مغزی
اساسا انسان از نیمکره چپ مغز برای صحبت کردن و از نیم کره راست مغز برای لذت بردن از موسیقی و دیگر مهارتهای هنری استفاده میکند. در اثر سکته مغزی، مهارتهای گفتاری به اشکال برمیخورد و امکان دارد که دست و پای قسمت راست بدن نیز از کار بیفتد ولی با وجود این اشکالات یک بیمار سکته مغزی که قادر به خواندن و نوشتن و یا صحبت کردن نیست، میتواند از موسیقی لذت ببرد و حتی دست فلج شدهاش را به هنگام اجرای موسیقی حرکت بدهد. به عنوان نمونه استفان وید، یک بیمار سکته مغزی که قادر به تکلم وحتی نوشتن نام خود نبود، میتوانست هارمونیهای پیچیده و دشوار را بخواند. واژهها را نمیتوانست بخواند اما موسیقی را به خوبی میخواند.
متاسفانه تاکنون پزشکان پی نبردهاند که چگونه از قسمتهای موسیقایی مغز انسان برای به کار انداختن قسمت گفتاری آن استفاده کنند و هدف غایی دانشمندان همین است.
تاثیر موسیقی بر اوتیسم
البته صدمات مغزی دیگری هستند که سازگارتر به نظر میرسند مثلا تنی دوبلوا» بیستویک ساله و مبتلا به بیماری اتیسم که سن عقلی او نه سال است و فقط میتواند بند کفش خود را ببندد و ساندویج درست کند، با وجود این میتواند هفتصد اثر موسیقایی را با ارگ الکترونیکی خود بنوازد. او به طرز خیالپردازانه می گوید:
هیچ چیز وجود ندارد که من نتوانم آن را با موسیقی بیان کنم
موضوعی که باید در نظر گرفته شود این است که اگرچه سن عقلی تنی، نه سال است، اما شخصیت موسیقایی او مطابق با یک فرد بزرگسال است و به هیچ وجه تحت تاثیر بیماری اتیسم قرار نگرفته است. با اینکه مکانیزم این معما هنوز حل نشده است، ولی شناخت این موضوع کمک میکند با نگرشی جدید به بیماران آسیب دیده مغزی کمک کنیم.
تاثیر موسیقی بر ناشنوایان!
مدارک مستدلی از اینکه بتهوون به هنگام ناشنوایی نیز آهنگ میساخته در دست است که این کار را به منظور ایجاد آرامش در خود انجام میداده است. او نوشته است:
من موسیقیام را به جای میگذارم تا مردم جهان را بهبود بخشد
الیزابت وارل، نوازنده ناشنوای ویولن آلتو که با ارکستر سمفونیک لندن کار میکند، سعی درادتوضیح دهد که چگونه آثاری را که با ساز خود مینوازد، تا حدی میشنود. دکتر رابرتسن میگوید که تنها توصیف علمی را که در این زمینه میتوانیم بیابیم این است که الیزابت به منظور اینکه جای خالی حس شنوایی از دست رفتهاش را پر کند، راه عصبشناسی جدیدی را توسعه داده است. میتوان گفت که او به گونهای سیستم شنوایی خود را از طریق احساسهای دیگر موجود در بدن خود توسعه داده است.
تاثیر موسیقی بر زوال عقل
به گفته دکتر ویلسن، عمل دیگر ناحیه راست مغز، احساسات و هیجان است، پس موسیقی رابطهاش با احساسات نزدیکتر از واژهها است. کلمات برای ورود به مغز، باید مراحلی را مانند گذراندن تصویر از ذهن، پشت سر بگذارند در جالیکه موسیقی مستقیما وارد مغز میشود. بنابراین اگر آهنگهایی از دوران کودکی افراد مسن برای شان اجرا شود، میتوانند با استفاده از آن، خاطرات گذشته را به یاد آورند.
درست مانند مارش نظامی، که سربازان را به طرف جبهه فرا میخواند، فرمهای ریتمیک نیز میتواند به کودکان عقبمانده ذهنی و جسمی کمک کند تا راه بروند و برخی از بیماران پارکینسون را نیز که از نظر جسمی فلج هستند، به حرکت وا می دارد.
موسیقی سلامت و کارایی مغز شما را از جنبههای زیادی بهبود میبخشد. موسیقی میتواند شما را باهوشتر، شادتر و خلاقتر کند. دانشمندان میگویند، گوش دادن به موسیقی برای شما خوب است، اما نواختن موسیقی از آن هم بهتر است! شواهدی درباره این موضوع را در دو بخش در
موسیقی از گذشته تا امروز در تمام فرهنگهای بشری نقش بسیار مهمی را ایفا کرده است. نکته جالب اینجا است که انسانها در سراسر جهان در فرآیند ادراک و پاسخ به موسیقی یکسان عمل میکنند. (۱) پیشرفتهایی که در سالهای اخیر در زمینه علم عصبشناسی حاصل شده است، این امکان را فراهم آورده است که بتوانیم تاثیرات موسیقی بر مغز را با معیارهای کمی اندازه بگیریم. علاقه و اشتیاق به پژوهش در زمینه تاثیرات موسیقی بر مغز انسان، باعث به وجود آمدن شاخهای از پژوهشها به نام نوروموزیکولوژی شده است. این شاخه از پژوهشها به بررسی تاثیرات موسیقی بر سیستم اعصاب انسان می پردازد. شواهد نشان میدهد که موسیقی میتواند هر بخش شناخته شده مغز را فعال کند. (۲) گوش دادن و یا نواختن موسیقی میتواند شما را هوشمندتر، شادتر، سالمتر و زایاتر کند در تمام سطوح زندگی. بیایید با نگاهی ریزبینتر به آخرین یافتههای دانشمندان در خصوص راههایی که موسیقی میتواند از طریق آنها بر شکل و کارکرد مغز تاثیر بگذارد، بپردازیم.
برای دیدن شواهدی مبنی بر اینکه موسیقی چه تاثیری بر مغز دارد، به نظر منطقی میرسد که به مغز کسانی که به طور مداوم با نواختن موسیقی درگیر بودهاند، یعنی موسیقیدانان بپردازیم. عکسبرداریهای مغزی نشان میدهد که مغز موسیقیدانان با مغز سایرین فرق دارد. موسیقیدانان مغزهای بزرگتر و حساستری دارند. (۳) موسیقیدانان کارکرد حافظه، مهارتهای شنیداری و انعطافپذیری شناختی برتری دارند. (۴و۵) بخشهایی از مغز که مسئول توانایی حرکتی، پردازش شنیداری و هماهنگی فضایی هستند، در مغز موسیقیدانان بزرگتر هستند. (۶) همچنین آنها corpus callosum بزرگتری دارند. (۸) این بخش در واقع نواری تشکیل شده از اعصاب است که اطلاعات را بین دو نیمکره مغز جابهجا میکند. (۷) افزایش اندازه این بخش از مغز نشان میدهد که مغز موسیقیدانان از نظر ارتباط بین دو نیمکره عملکرد بهتری دارد. با اینکه ما موسیقیدان حرفهای به حساب نمیآییم، ساعات زیادی را صرف گوش کردن به موسیقی میکنیم، چیزی حدود ۳۲ ساعت در هر هفته. به نظر میرسد که چنین زمانی، به اندازهای کافی باشد که بتواند بر مغز افراد غیرموسیقیدان هم تاثیر بگذارد. (۹)
اخیرا علم توانسته چیزی را به اثبات برساند که عاشقان موسیقی از قبل میدانستند، اینکه موسیقی سرزنده و بانشاط میتواند حال لحظه شما را بهتر کند. نواختن موسیقی و گوش دادن به موسیقی با پایین آوردن هورمون استرس، کورتیزول باعث کاهش استرس مزمن میشود. (۱۰)، (۱۱) موسیقی میتواند به شما کمک کند تا امیدوارتر و قدرتمندتر باشید و کنترل زندگی خود را بهتر به دست بگیرید.(۱۲) (۱۳) گوش دادن به موسیقی غمگین هم مزایای خودش را دارد. اگر شما در حال گذران روزهای سختی در زندگیتان باشید، موسیقی غمگین برای شما مثل یک مسهل و تصفیهکننده عمل میکند! باعث میشود با عمیقترین احساساتتان بهتر در تماس باشید و از این طریق به شفای شما کمک میکند. (۱۴)، (۱۵)
یکی از راههایی که از طریق آن موسیقی میتواند روی حس لحظه شما تاثیر بگذارد، شکلدهی به مواد شیمیایی مشخصی در مغز است. گوش دادن به موسیقی میتواند دوپامین را به عنوان اتصالدهنده عصبی افزایش دهد. دوپامین به مولکول انگیزش» مغز معروف است و سیستمی است که به محرکهای لذتبخش پاسخ میدهد. (۱۶) این ماده شیمیایی همان مادهای است که مسئول حال خوش شما است. وقتی، شکلات میخورید یا کوهنوردی میکنید و یا به اوج لذت جنسی میرسید. نکته جالب این جا است که شما میتوانید با گوش دادن به یک پلیلیست موسیقی که به صورت تصادفی پخش میشود، باعث افزایش این ماده شیمیایی در خون بشوید. وقتی به صورت غیرمنتظره، موسیقی مورد علاقهتان پخش شود، میزان دوپامین خونتان نیز مقداری افزایش مییابد. نواختن موسیقی در گروه یا حضور در یک اجرای زنده باعث ترشح هورمون اکسیتوسین میشود. (۱۷) اکسیتوسین به مولکول اعتماد» یا مولکول اخلاقیات» معروف است. (۱۸) چرا که زنجیره اعتماد ما به دیگران را میسازد و باعث میشود به آنها حس نزدیکی داشته باشیم. شواهد نشان میدهد که بمب اکسیتوسینی که موسیقیبازها تجربه میکنند، آنها را سخاوتمندتر و قابلاعتمادتر میکند. (۱۹)
شواهدی زیادی مبنی بر این وجود دارد که گوش دادن به موسیقی حین کار کردن باعث میشود تا شما کارمندی شادتر و زایاتر باشید. کارمندان دفتری که اجازه دارند تا به موسیقی دلخواه خودشان گوش بدهند، نسبت به کسانی که کنترلی روی انتخاب موسیقی در محل کارشان ندارند، با سرعت بیشتری وظایف محولهشان را انجام میدهند و معمولا ایدههای بهتری هم به ذهنشان میرسد. (۲۰) پخش موسیقی هنگام انجام کارهایی که به قوای ذهنی و شناختی مربوط است، عملکرد را ارتقاء میدهد، دقت را بالا میبرد و شخص را قادر میسازد تا کارهای تکراری را به شکل مؤثرتری تکمیل کند. (۲۱)، (۲۲)، (۲۳)
تاثیر موسیقی روی برخی از مشاغل خاص مورد مطالعه قرار گرفته است. توسعهدهندگان نرمافزارها وقتی حین کار به موسیقی گوش میدادند شادتر بودند و نتایج کارشان هم قابل توجهتر بود. (۲۴) وقتی که جراحان حین عمل جراحی به موسیقی گوش میدادند، عملکردی سریعتر و بادقتتر از خود نشان میدادند. (۲۵) این اثر بیشتر میشد اگر جراحان امکان داشتند تا موسیقی را خودشان انتخاب کنند. موسیقی باعث عملکرد بهتر افراد در شرایط پرفشار میشود. گوش کردن به موسیقی برای ورزشکاران پیش از اینکه وارد زمین بازی بشوند، میتواند به آنها کمک کند تا استرسشان را کنترل کنند.(۲۶) موسیقی منبعی برای خلاقیت است، خصوصا وقتی که مفرح باشد. (۲۷) طی آزمایشات وقتی آزمایششوندهها به موسیقیهایی گوش دادند که برچسب موسیقی شاد» خورده بودند، خلاقیت بیشتری از خود نشان دادند. آنها موفق شدند که به راهحلهای خلاقانهتری دست یابند و تعداد ایدههای بهتری در مقایسه با کسانی که به گونههای دیگر موسیقی گوش داده بودند یا اصلا به موسیقی گوش نداده بودند، به ذهنشان خطور کرد. نکته جالب ماجرا اینجا بود که آزمایششوندگان حتما نمیبایست موسیقی را دوست داشته باشند تا شاهد چنین اثراتی بر عملکردشان باشند.
موسیقی قدرتی دارد که میتواند طبیعت وجودی بهتری برای ما به ارمغان بیاورد. مطالعات جذابتری که در این زمینه صورت گرفته است، مربوط به چیزی است که دانشمندان به آن رفتارهای بشردوستانه (prosocial behaviors) میگویند. این رفتارها، شامل رفتارهایی میشوند که افراد به طور داوطلبانه در قبال دیگران و در جهت سود رساندن به آنها انجام میدهند، چیزهایی از قبیل: مهربانی، همدلی، سخاوت، کمک و همکاری. گوش دادن به موسیقی کمک میکند تا افراد بیشتر تمایل داشته باشند تا برای کمک به دیگران وقت و انرژی صرف کنند. (۲۸) این اتفاق بیشتر زمانی میافتد که افراد به طور گروهی از موسیقی لذت میبرند، مثلا اینکه در یک گروه با یک موسیقی میرقصند یا گروهی موسیقی مینوازند و یا گروهی به کنسرت میروند. این اثر والای موسیقی هم در افراد بزرگسال و هم در کودکان دیده شده است. (۲۹)، (۳۰) شواهد نشان میدهد که موسیقی حتی میتواند بر کودکان دو ساله طوری اثر بگذارند که آنها به افرادی کمکرسان تبدیل شوند. (۳۱)
در این زمینه، گونهای از موسیقی که بیشترین اثر را دارد، موسیقی است که به همراهاش شعری خوانده شود که محتوای آن حامی مهربانی و کمک باشد. یک مثال کلاسیک از چنین آهنگهایی، ترانه ما یک جهان هستیم (We Are the World) است که تا به حال برای اجرای بسیاری از اهداف بشردوستانه به کار گرفته شده است. گوش دادن به موسیقی مثبت، میتواند بر نحوه مهربانی و سخاوتمندی شما تاثیر بگذارد و حتی نحوه خرج کردن پولتان را نیز تحت تاثیر قرار دهد. مشتریان رستورانهایی که موسیقیهایی با پیامهای مثبت پخش میکنند، معمولا انعام بیشتری پرداخت میکنند. اشعار پروسوشال در کافیشاپها حتی میتواند افراد را به خرید قهوههایی با شعار تجارت منصفانه» (fair trade coffee) وادار کند. موسیقی که با اشعار مثبت همراهی میشود میتواند در کاهش تعصب افراد و افزایش درجه پذیرش آنها نسبت به عقاید مخالفشان موثر باشد. (۳۲)
منبع:
بخش دوم این مطلب را در صفحه زیر ببینید:
اگر قصد دارید فرزندانتان یادگیری موسیقی را شروع کنند پس لازم است بدانید مناسبترین و بهترین سن برای شروع چه سنی است؛ به طوری که دانستن سن مناسب برای هر ساز یا حتی خوانندگی بخش مهمی از فرآیند یادگیری موسیقی برای کودک محسوب میشود. اکثر اوقات کودک از نظر ذهنی آمادگی شروع نوازندگی یا خوانندگی را دارد اما از نظر جسمی و فیزیکی توانایی کافی را ندارد. مثلا حجم ریوی کافی برای شروع یادگیری یک ساز بادی را ندارد و یا صدای نابالغ ویا حتی انگشتان ضعیف او را برای یادگیری ناتوان کردهاند. در ادامه، هر ساز به تفکیک بررسی شده و به علاوه سن مناسب برای شروع یادگیری آن نیز آورده شده است. با مجله ما همراه باشید.
بهترین سن برای شروع یادگیری پیانو، سن چهار یا پنج سالگی است.
بسیاری از نوازندگان گیتار بیس قبل از شروع یادگیری گیتار بیس، نوازندهی گیتار بودهاند. اما خیلی از هنرجوها هم گیتار بیس را به عنوان اولین ساز انتخاب میکنند. مهمترین مسئلهی تاثیرگذار بر سن شروع یادگیری نوازندگی در مورد گیتار بیس اندازهی آن است. اندازهی یک گیتار بیس استاندارد تقریبا ۹۰ سانتیمتر است. البته برخی سازندهها گیتار بیس کوچکتر برای هنرجویان کمسن با جثهی کوچک تولید میکنند. اندازهی این گیتارها تقریبا سه چهارم اندازهی استاندارد آن است. بعد از سایز گیتار بیس، نکته مهم قدرت انگشتان هنرجو است. انگشتان نوازنده باید قدرت فیزیکی کافی برای نواختن گیتار بیس را داشته باشد. به همین دلیل روی هم رفته سن پیشنهادی برای شروع نوازندگی گیتار بیس سن ۸ یا ۹ سالگی است. این در حالی است که سن مناسب برای یادگیری گیتار ۶ یا ۷ سالگی است. دلیل این تفاوت در اندازهی بزرگتر و سیمهای سنگینتر گیتار بیس نسبت به گیتار است. البته این یک قانون کلی است و حتما استثنائاتی دارد؛ مثلا کودک ۹ ساله با جثهی کوچک نمیتواند نوازندگی گیتار بیس را شروع کند. این در حالی است که کودک ۷ ساله که قد بلندی دارد میتواند.
سن مناسب برای شروع یادگیری گیتار، سن ۶ سالگی است. مهمترین فاکتور در مورد گیتار توانایی دست هنرجو است. البته این یک قانون کلی است ممکن است کودک ۵ ساله از نظر فیزیکی توانایی نوازندگی گیتار را داشته باشد این در حالی است که کودک ۷ ساله با جثهی کوچک ناتوان است. مهمترین نکته راجع به یادگیری گیتار توسط کودک، انتخاب گیتار با اندازهی مناسب است. اندازهی یک گیتار استاندارد، تقریبا ۶۰ سانتیمتر است. البته سازندههایی هستند که گیتار با اندازهی ی۱/۲ و یا ۳/۴ اندازهی اصلی برای هنرجویان کم سن و سال طراحی میکنند. پیشنهاد میشود برای سن ۵ تا ۸ سال، گیتار با اندازهی ۱/۲ ، برای سن ۸ تا ۱۲ سال گیتار با اندازهی ۳/۴ اندازهی استاندارد و برای ۱۲ سال به بالا گیتار استاندارد تهیه شود. انتخاب سایز مناسب ساز باعث افزایش انگیزهی کودک برای نوازندگی میشود. یادگیری نوازندگی با ساز بزرگ برای کودک لذتبخش نخواهد بود.
در مورد درامز نمیتوان مشخصا عددی را به عنوان سن مناسب برای شروع تعیین کرد. در حالت کلی سن ۷ سالگی سن مناسبی برای شروع یادگیری درامز است. در واقع فارغ از سن کودک فاکتورهای دیگری هستند که تعیین میکنند آیا یک کودک شرایط شروع نوازندگی درامز را دارد یا خیر. اولین و مهمترین فاکتور توانایی دست کودک است، آیا دستان کودک شما به اندازهای قوی است که از چوب درامز استفاده کند. فاکتور مهم بعدی بلوغ هنرجو است. باید اشاره کرد که در مورد درامز هم استثنا وجود دارد به طوری که یک کودک ۶ ساله ممکن است شرایط لازم برای شروع نوازندگی درامز را کاملا داشته باشد. فاکتور سوم آمادگی ذهنی و علمی کودک است. یادگیری درامز علاوه بر توانایی فیزیکی توانایی علمی نسبتا بالایی لازم دارد چرا که موارد زیادی است که در حین آموزش باید پوشش داده شود. نوازندهی درامز باید قادر به خواندن متون موسیقایی و یادگیری تکنیکهای ضرب و ریتم باشد.
گاهی والدین به دلیل علاقهی فرزندشان به خواندن، به فکر شروع آموزش خوانندگی برای فرزندشان میافتند. گاهی پدر و مادرها قصد ثبتنام فرزند ۳یا ۴ سالهشان در دورههای آموزش خوانندگی دارند. اما باید بدانید در چنین سنی آموزش خوانندگی به فرزند، موفق نخواهد بود. شروع یادگیری خوانندگی باید بعد از سن بلوغ فرزند باشد. کیفیت صدای انسان به مرور زمان و با گذر عمر بهتر میشود به همین دلیل است که خوانندگی در سنین پایین توصیه نمیشود. سن بلوغ در افراد متفاوت است اما به طور میانگین در سنین ۱۱ یا ۱۲ سالگی اتفاق میافتد؛ در این سن است که صدای فرد دچار تغییر میشود. به طور مثال زمانی که صدای یک پسر نوجوان کلفت و بم میشود میتواند یادگیری خوانندگی را شروع کند. در صورتی که کودکتان واقعا به خوانندگی علاقه دارد اما از نظر سنی برای شروع مناسب نیست، میتواند تا محیا شدن شرایط سنی مناسب به نوازندگی پیانو بپردازد؛ به این ترتیب تا سن مناسب برای خوانندگی از نظر ریتم، ملودی و سایر تکنیکها قوی میشود.
سن مناسب برای شروع نوازندگی ساکسیفون بسته به جثهی هنرجو و اندازهی این ساز متفاوت است. سن ۷ یا ۸ سالگی به صورت میانگین حداقل سن مناسب برای ساکسیفون است. ساکسیفون آلتو با توجه به اینکه تقریبا ۶۰ سانتیمتر است برای هنرجویان کم سن و سال مناسبتر است. از طرفی ساکسیفون آلتو برای کسانی که تازه نواختن ساکسیفون را شروع کردهاند، به دلیل اندازه و وزنش، مناسبتر است. یک مزیت راجع به ساکسیفون این است که حرکت انگشتان و نتخوانی برای تمام مدلهای ساکسیفون یکسان است. به همین دلیل است که بسیاری از نوازندگان با ساکسیفون آلتو شروع میکنند و سپس در ادامه ساکسیفون باریتون و تنور را انتخاب میکنند. تنور در ژانرهای جاز، بلوز و گاهی راک بسیار رایج است. در مدارس موسیقی آموزش ساکسیفون تنور از سن ۸ سالگی شروع میشود. ساکسیفون باریتون تقریبا ۱۲۰ سانتیمتر است. به همین دلیل است که سن مناسب برای شروع نوازندگی ساکسیفون باریتون ۹ یا ۱۰ سالگی است. همچنین ساکسیفون باریتون نسبت به تنور و آلتو گرانتر است.
بسیاری از والدین تمایل به ثبت نام فرزند سه یا چهار سالهشان در دورههای آموزشی نوازندگی فلوت دارند. شروع یادگیری موسیقی در سنین پایین خیلی خوب است اما باید از نظر فیزیکی و ذهنی، فرزند آمادگی لازم را داشته باشد. اولین فاکتور در نوازندگی فلوت این است که آیا دستان کودک به اندازهی کافی بزرگ است که قادر به نوازندگی چندین کلید روی فلوت باشد. همچنین به عنوان یک ساز بادی، حجم ریهی کودک هم فاکتور تعیینکنندهای است. از این رو سن مناسب برای شروع نوازندگی سن ۷ یا ۸ سال است. البته برای هنرجویان کم سن و سال با جسهی کوچک میتوان از فلوت خمیده استفاده کرد که نسبت به فلوت معمولی سایز کوچکتری دارد. در مدارس موسیقی هنرجویان اکثرا از سن ۱۱ یا ۱۲ سالگی شروع به نواختن فلوت میکنند.
به دلیل تعدد کلیدهای ساز کلارینت حداقل سن مناسب برای نوازندگی آن، سن ۷ سالگی است. مهمترین فاکتور در مورد کلارینت اندازهی دست کودک است که آیا به اندازه کافی بزرگ است تا تمام کلیدها را پوشش دهد. همچنین چون یک ساز بادی است حجم ریهی نوازنده هم مهم است. بسیاری از مدارس آموزش کلارینت را از کلاس سوم یا چهارم شروع میکنند.
برای اینکه کودک آمادگی شروع یادگیری ویولن را داشته باشد باید از نظر فیزیکی، روحی و ذهنی آماده باشد. سن مناسب برای شروع نوازندگی ویولن چهار سالگی است. سازندگان ویولن مدلهایی در اندازهی کوچک، مناسب برای کودکان طراحی و تولید کردهاند. فاکتور مهم در مورد نوازندگی ویولن، قدرت دست کودک به دلیل نوازندگی با سیمها و آرشه است. همچنین آرشه و سیمهای ویولن نیاز به نگهداری دارند که گاهی برای کودکان کم سن و سال انجام آن مشکل است.
ویولا نسبت به ویولن بزرگتر است و صدای بمتر و عمیقتری دارد. سن پیشنهادی برای شروع یادگیری ویولا سن ۵ یا ۶ سالگی است البته کودک باید از نظر قدرت دست در وضعیت قابل قبولی باشد تا آمادگی لازم برای شروع آموزش را داشته باشد. اغلب دانشآموزان با ورود به مدرسه یا ارکستر یادگیری ویولا را آغاز میکنند. البته ویولا در اندازهی کوچک مناسب برای کودکان هم طراحی و تولید میشود اما نسبت به ویولن کمتر رایج است.
اکثر معلمان سن ۶ یا ۷ سالگی را سن مناسب برای شروع نوازندگی ویولنسل میدانند.
سن مناسب برای شروع یادگیری ترومپت سن ۸ سالگی است. در بسیاری از مدارس شروع آموزش از کلاس سوم یا چهارم میباشد. برای نوازندگی ترومپت حجم بالای ریه و ماهیچههای قوی دهان لازم است. به علاوه ترومپت قبل از هر بار نوازندگی نیاز به تمیزکردن و مونتاژ دارد که ممکن است کودک با سن کم از پس آن برنیاید.
سن مناسب برای شروع یادگیری ترومبون سن ۸ تا ۱۰ سالگی است. البته بیشتر دانشآموزان در سال اول یا سوم دورهی متوسطه نوازندگی ترومبون را شروع میکنند. برای نوازندگی ترومبون، مثل شیپور حجم بالای ریه و ماهیچههای قوی دهان لازم است. همچنین قبل از هر بار نوازندگی نیاز به تمیزکردن و مونتاژ دارد که ممکن است کودک با سن کم از پس آن برنیاید.
منبع: www.barbadpiano.com
آموزش موسیقی به کودکان یک راه فوقالعاده است تا بوسیله آن کودک به بیان خود و اعتمادبهنفس بیشتری دست یابد، اما پرسش این جا است که بهترین سن آموزش موسیقی به کودکان چه زمانی است؟ در این مطلب در
دو مکتب اصلی در مورد این موضوع وجود دارد: مکتب اول را کسانی تشکیل میدهند که معتقدند، شروع یادگیری موسیقی باید در اسرع وقت و در زودترین زمان ممکن باشد. مکتب دوم معتقدند که باید صبر کرد تا کودک به اندازه کافی بزرگ شود که بتواند خودش در این باره تصمیم بگیرد. به طور مختصر به بررسی هر دو دیدگاه میپردازیم.
داستانهای زیادی مبنی بر این وجود دارد که موتزارت اولین سمفونیاش را در سن ۸ سالگی نوشته است یا خواننده مطرح موسیقی آمریکا، استیوی واندر(Stevie Wonder)، در سن ۱۱ سالگی برای اولین بار با شرکت ضبط آثار موتاون (Motown) که از معروفترین ناشران موسیقی است همکاری داشته است. نتیجه اینکه، فکر میکنیم این کودکان نابغه، لابد از سنین بسیار پایینتر نواختن موسیقی و آواز خواندن را شروع کردهاند. بسیاری از والدین معتقدند که برای اینکه فرزندشان ارتباط معنادار و مادامالعمر با موسیقی ایجاد کند، باید در آموزش موسیقی به کودک خود را در زودترین زمان ممکن آغاز کنند. این دیدگاه البته به نظر نمیرسد که دیدگاهی کاملا درست باشد.
اگر کودک ۳ ساله شما از یادگیری موسیقی به طور رسمی در این سن لذت نمیبرد، گزینه بهتر این است که در این سن از روشهای دیگری که برایش لذتبخشتر است او را با دنیای موسیقی آشنا کنید. وقتی گوش دادن به موسیقی به طور مرتب در زندگی کودک حضور داشته باشد و یا اسباببازیهای موسیقایی در دسترس او قرار بگیرد، این احتمال قوی میشود که در آینده موسیقایی او تاثیر مفید داشته باشد. این نوع یادگیری غیررسمی موسیقی، راهی عالی است که سرآغاز سفر کودک شما در دنیای موسیقی را رقم خواهد زد.
ببینیم نظر مکتب دوم چگونه است. اینکه صبر کنیم تا کودک خودش تصمیم بگیرد که چه زمانی یادگیری موسیقی را شروع کند. اگر میخواهید صبر کنید تا فرزندتان خودش تصمیم بگیرد که چه زمانی آماده یادگیری موسیقی است، به نظر میرسد که باید برای همیشه منتظر بمانید. هر کودک شخصیت و چشمانداز منحصر به فردی به زندگی دارد و به همین علت ممکن است که به انواع سازهای مختلف گرایش پیدا کند و یا اینکه اصلا به سوی یادگیری موسیقی نرود و جذب هیچ سازی نشود!
تحقیقات نشان میدهد که بین سنین ۳ تا ۹ سالگی پنجرهای از فرصت» به روی کودک باز میشود که طی آن حساسیت موسیقی کودک توسعه مییابد. در این محدوده سنی، کارکردهای ذهنی و شناختی مرتبط با درک عناصر موسیقی در حال شکلگیری هستند و استفاده مناسب از این مرحله طبیعی رشد میتواند منجر به زندگی موسیقایی غنیتر و ممتاز برای کودک شود. به همین دلیل بهترین سن برای آموزش موسیقی به کودکان در بازه سنی بین ۳ تا ۹ سال است. در این بازه هر کودک بسته به ویژگیهای بدنی و ذهنی خاص خودش با دریافت میزانی تشویق از سوی پدر و مادر میتواند شروع به یادگیری موسیقی کند.
دانستن
همانطور که میبینید، کودکان با انتخابهای متنوعی برای شروع یادگیری موسیقی مواجه هستند. هرچند که ما پیشنهاد میکنیم به سن مناسبی که برای هر ساز بیان شد، توجه داشته باشید. اما تاکید میکنیم که همیشه استثناء هم وجود دارد. برای مثال کودکی که قد بلندی دارد و نسبت به همسالانش چابکتر است، میتواند یک تا دو سال زودتر از سن پیشنهادی ما، نواختن گیتار را شروع کند. یعنی با اینکه سن یادگیری گیتار را بین ۷ تا ۹ سال در نظر گرفتیم، در مورد برخی از کودکان میتواند ۵ تا ۷ سال، سن یادگیری گیتار باشد. در حالیکه کودکی که به سن ۱۲ سال رسیده، یعنی همان سنی که ما برای شروع خوانندگی مناسب میبینیم، اگر صدایش به بلوغ کافی نرسیده باشد، باید برای شروع سن خوانندگی صبر کند.
منبع: